اقرار اصحاب الجنة (قرآن)صاحبان باغ سوخته با مشاهده عذاب خداوند در دنیا به ستمگری و طغیان خویش اقرار کردند. ۱ - اصحاب جنتاز امام باقر علیه السلام روایت شده است که اهل مکه هم مثل اصحاب باغ به گرسنگی مبتلا شدند. آن باغ باغی در دنیا بود و در یمن و نه فرسخی صنعاء قرار داشت که به آن رضوان می گفتند. عن الباقر (عليه السلام): «إن أهل مكة ابتلوا بالجوع كما ابتلي أصحاب الجنة وهي جنة كانت في الدنيا، وكانت باليمن يقال لها: الرضوان على تسعة أميال من صنعاء» انا بلونـهم کما بلونا اصحـب الجنة اذ اقسموا لیصرمنها مصبحین(ما آنها را آزمودیم، همان گونه که «صاحبان باغ» را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوههای باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند.) فطاف علیها طائف من ربک و هم نائمون(امّا عذابی فراگیر (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالی که همه در خواب بودند.) قالوا سبحـن ربنا انا کنا ظــلمین(گفتند: « منزه است پروردگار ما، مسلّماً ما ظالم بودیم!») قالوا یـویلنا انا کنا طـغین.((و فریادشان بلند شد) گفتند: «وای بر ما که طغیانگر بودیم!) ۲ - داستان اصحاب باغداستاني عبرت انگيز در سوره قلم به نام اصحاب الجنه (صاحبان باغ) آمده است. چند نفر از کشاورزان ثروتمند پدري خير و نيکوکار داشتند که داراي باغي سبز و خرم بود و همه ساله کارش اين بود که در هنگام ميوه چيني، فقرا و مساکین را از محصول باغ بهره مند مي ساخت و سپس مصرف سالانه ي خود را برداشت مي کرد. اين عمل هم چنان ادامه داشت تا جايي که فقرا و مساکين روز شماري مي کردند تا اين موسم برسد. همان گونه که ذکر شد اين مرد خير اين گونه رفتار مي کرد؛ چرا که خود را شریک و سهيم فقرا مي دانست. عاقبت وقتي اين مرد بزرگ و داراي سعه صدر، دار فاني را وداع گفت، بعضي از فرزندانش که داراي صفت زشت خست و بخل بودند، بقيه ي وراث را هم تحريک کرده و گفتند: ما عائله منديم و خود به محصول باغ نيازمندتريم. در نتيجه با هم تصميم گرفتند تمام مستمندان را که هر ساله از محصول باغ بهره مند مي شدند، محروم سازند. خداوند مي فرمايد: آنان هم قسم شدند که صبح گاه میوه را بچينند؛ يعني همه را خود بردارند؛ و هيچ استثناء نکردند. قرائن نشان مي دهد خودشان آن چنان هم نيازمند نبودند بلکه به علت بخل اين کار را کردند و حتي موقع تصميم گيري و يا رفتن، انشاءا... هم نگفتند. خداوند هم از اين حرکت آنان خوشش نيامد؛ از اين رو شبانگاه که همه ي آن ها خواب بودند، و بلايي بر سر اين باغ فرود آمد و همچون صاعقه اي تمام آن را سوزاند و چيزي جز مشتي زغال و خاکستر سياه باقي نماند. خداوند با این داستان تکذیب گران نبوت رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را که به آن جناب تهمت جنون مى زدند، تهدید مى کند. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۱۴۵، برگرفته از مقاله «اقرار اصحاب الجنة». |